اما چه کسی می تواند در عصر غیبت ،ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی شود؟

اولاً:رهبر جامعه اسلامی انتصابی است نه انتخابی.این انتصاب به دوگونه صورت می گیرد.انتصاب خاص، یعنی نصبی که خداوند باری تعالی انجام میدهد.همانگونه که بر رسولان وحی فرستاد و پیام دعوت خود و تشکیل حکومت اسلامی را ابلاغ می کرد یا در حادثه غدیر حضرت امیر(ع) را نصب کرد یا بنا به آیات متعددی که درطی 23 ساله برای ادامه رسالت و حکومت در قالب معرفی اولی الامر منکم و تعیین رهبری جامعه اسلامی بر قلب نازنین پیامبر نازل شد.

نوع دوم،نصب عام است.بدین معنا که به جای مشخص کردن فرد خاص،ویژگیهای فرد مورد نظر را بر شمرده است.و مسلمانان را به شناسایی و کشف افراد واجد شرایط سوق داده است(ولایت انسان بر سرنوشت خویش).ویژگیهای رهبر جامعه اسلامی عبارت است ازاینکه:عادل باشد(ظالم نباشد)،متقی باشد(پس تابع هوا و هوس نباشد و برای رسیدن یا ماندن در قدرت،جمع آوری ثروت و فخرفروش و شهوت تلاش نکند)،فقیه باشد(و قدرت اجتهاد و تفسیر احکام دینی و حکومتی را داشته و عالم به اسلام باشد)،مدیر و مدبر باشد(و توانا به تدبیر امور در شرایط عادی و بحرانی باشد)،شجاع باشد(و برای دفاع از حقوق ملت و دولت مسلمان در تقابل زیاده خواهان داخلی و خارجی و ناقضین قانون نترسد و عقب نشینی نکند)وسیاستمدار باشد(تا ضمن مدیریت و رهبری مردم در پیروزی علیه ظلم، استبداد و استعمار قادر به تعریف و طراحی حکومت و مدیریت بر حکومت و سیاست ایجاد شده باشد و نظام اسلامی تشکیل یافته را از گردنه های پیش رو عبور دهد).این را اصلاحاً مشروعیت گویند.

مسلمین موظفند اشخاص دارای شرایط فوق را کشف نموده و به عنوان رهبر خود با او بیعت نموده و از او اطاعت و تبعیت نمایند.که بدان مقبولیت می گویند.یکی از دلایل پسوند مطلقه بودن در"ولایت مطلقه فقیه" همین امر است که رهبر جامعه اسلامی(ولی فقیه)بایستی به طور مطلق ، همه ویژگیهای فوق را همزمان داشته باشد و نمی تواند بدون برخورداری حتی یکی از ویژگیهای فوق رهبر جامعه اسلامی باشد مثلاً نمی تواند شجاع نباشد یا سیاستمدار نباشد یا...و رهبر باشد و اگر بدون این شرایط رهبر شود جایگاه ولایت فقیه را غصب نموده است.دیگر دلیل آوردن "مطلقه" در واژه ولایت فقیه وظایف رهبری است.رهبری بر مبنای وظایف تعریف شده در قانون اساسی موظف است همه وظایف خود رابه طور همزمان و همه جانبه تعقیب نماید(مطلق) ونمی تواند از حقوق فرهنگی وسیاسی ملت دفاع کند و تعقیب نماید و حقوق اقتصادی ملت را به حال خود واگذار نماید.در هر صورت شخص واجدالشرایط رهبری بایستی ضمن کشف توسط جامعه وملت،مورد حمایت و تبعیت قرار گرفته و او را برای تدبیر امور و تعقیب و اجرای احکام اسلامی و حقوق ملت یاری نماییم.امروزه و به دلیل تخصصی شدن امور و بزرگ شدن جامعه همچنان که امکان برقرای دموکراسی مستقیم و قانون گذاری توسط آحاد ملت امکانپذیر نبوده ، قانونگذاری به نهاد تخصصی(مجلس)واگذار شده این نهاد به نمایندگی مردم قانون وضع نموده و ناظر اجرای قانون است،کشف و شناسایی رهبری نیز به نهاد تخصصی مجلس خبرگان رهبری واگذار شده است.از طرفی برای حفظ جایگاه و شأنیت رهبری و از آنجائیکه هر گونه رقابت انتخاباتی مبتنی است بر رقابت کاندیداها با یکدیگر و دور از شأن بزرگان و مراجع و علما است که در انتخاباتی برای احراز پست رهبری،با یکدیگر رقابت نمایند فلذا قانونگذار تدبیری همه جانبه اندیشیده تا عده ای متخصص و مجتهد به نمایندگی از مردم و در قالب مجلس خبرگان رهبری،اقدام به کشف و نصب رهبری نمایند و اگر چه از لحاظ شرعی اشکال ندارد ولی حتی از لحاظ عرفی جای اشکالی است که کسی در مجلس خبرگان رهبری و در اثنای کشف رهبری ادعا نماید که اناالرجل و من شایسته احراز این پست و مقام می باشم.ضمن اینکه مجلس خبرگان علاوه بر کشف و نصب رهبری به نمایندگی مردم وظیفه نظارت بر رهبری را نیز دارد و در صورتیکه رهبری،یکی از شرایط خودش را از دست دهد یا به وظایف خودش عمل ننماید یا قادر به ایفای نقش و وظیفه خود نباشد او را عزل و شخص دیگر واجد شرایط را شناسایی و نصب نمایند.بنابراین عزل و نصب رهبری مشمول زمان نیست مشمول شرایط ویژگیهاست.